جدول جو
جدول جو

معنی بی تعلق - جستجوی لغت در جدول جو

بی تعلق
آزاد، آزاده، وارسته، بی قیدوبند، بی وابستگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی عقل
تصویر بی عقل
احمق، کودن، کم خرد، ابله، خام ریش، بدخرد، تاریک مغز، کانا، تپنکوز، نابخرد، دنگ، خرطبع، سبک رای، ریش کاو، لاده، کردنگ، دبنگ، غمر، کهسله، کاغه، کم عقل، غتفره، دنگل، خل، شیشه گردن، چل، گول، گردنگل، انوک، فغاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بید معلق
تصویر بید معلق
نوعی درخت بید که شاخه های باریک و دراز آن به طرف زمین آویزان است، بید مجنون، بید نگون
فرهنگ فارسی عمید
(عِلْ لَ)
مرکّب از: بی + علت، بی سبب. بی جهت. بدون دلیل. (ناظم الاطباء)،
- بی علت نبودن، بادلیل بودن. (ناظم الاطباء)، سببی داشتن
لغت نامه دهخدا
(عِ)
مرکّب از: بی + علم، بی دانش. جاهل. نادان:
طاعت بی علم نه طاعت بود
طاعت بی علم چو باد صباست.
ناصرخسرو.
شرف در علم و فضلست ای پسر عالم شو و فاضل
بعلم آور نسب، ماور چو بی علمان سوی بلعم.
ناصرخسرو.
سخن را بمیزان دانش بسنج
که گفتار بی علم باد است و دم.
ناصرخسرو.
مردم از گاو ای پسر پیدا بعلم و طاعتست
مردم بی علم و طاعت گاو باشد بی ذنب.
ناصرخسرو.
دو کس دشمن ملک و دین اند یکی پادشاه بی حلم دویم زاهد بی علم. (گلستان) ، فرزند از دست داده: اثکال، بی فرزند گردانیدن مادر. ثکل، بی فرزند شدن مادر. هبل، بی فرزند شدن مادر و پدر. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(دِ مُ عَلْ لَ)
بید مجنون. بید نگون. بید موله. (یادداشت مؤلف). نوعی از درخت بید که شاخهای تازه و جدید آن نازک و معکوس قرار میگیرد و دارای مادۀ ’سالیسین’ است. (گیاه شناسی گل گلاب ص 297). رجوع به بید و بید مجنون شود
لغت نامه دهخدا
بید تبری بید تبرستان از گیاهان لسه بید (گویش گیلکی) سرخ بید ویدوپت بید پاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی عقل
تصویر بی عقل
بی خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی علت
تصویر بی علت
بی انگیزه بی وهان بی بهانه اپچم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی تکلف
تصویر بی تکلف
بی آلایش، بی پیرایه
فرهنگ واژه فارسی سره
آزادگی، وارستگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی تعارف، خودمانی، بی پیرایه، ساده، رک، صریح
متضاد: متکلف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
غير ملتزمٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
Noncommittal, Uncommitted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
non engagé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
não comprometido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
অবিবাহিত , অবিশ্বাসী
دیکشنری فارسی به بنگالی
بی تفاوت، بی ربط
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
необязательный , не преданный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
nicht verpflichtet, unengagiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
не зобов'язаний , невідданий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
niezobowiązany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
غیر وابستہ , غیر متعہد
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
belirsiz, bağlı olmayan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
asiyejumuika, asiye na jukumu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
non impegnato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
비헌신적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
無責任な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
לא מחויב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
अवचनात्मक , गैर जिम्मेदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
tidak terikat, tidak berkomitmen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
不承诺的 , 不忠诚的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
niet verplicht, ongecommitteerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
no comprometido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی تعهد
تصویر بی تعهد
ไม่ผูกมัด , ไม่ผูกมัด
دیکشنری فارسی به تایلندی